معنی رحمت آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم.سکنه ٔ آن 170 تن. آب آن از قره چای. محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان یزد. سکنه ٔ آن 1570 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات. راه آن ماشین رو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان. سکنه ٔ آن 25 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان سبزواران شهرستان جیرفت. سکنه ٔ آن 19 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان نوق شهرستان رفسنجان. سکنه ٔآن 16 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان سیریز بخش زرند شهرستان کرمان. سکنه ٔ آن 10 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان بخش شهداد شهرستان کرمان. سکنه ٔ آن 4 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان. سکنه ٔ آن 2 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت. سکنه ٔ آن 12 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی کوچک از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس. سکنه ٔ آن 5 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

رحمت آباد.[رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان هرات بخش شهربابک شهرستان یزد. سکنه ٔ آن 142 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان ارزوئیه ٔ بخش بافت شهرستان سیرجان. سکنه ٔ آن 128 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و خرما است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی کوچک از دهستان برخوار بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان. سکنه ٔ آن 44 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) نام محلی کنار راه کرمان به چاه ملک، میان برج اکرم السلطنه و چاه ملک، واقع در 297هزارگزی کرمان. (یادداشت مؤلف).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) نام محلی کنار راه نطنز به مورچه خورت، میان بادی آباد و رباط، در 19200گزی نطنز. (یادداشت مؤلف).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان حکم آباد بخش صفی آباد شهرستان سبزوار. سکنه ٔ آن 303 تن. محصول آن غلات وپنبه و زیره است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار. سکنه ٔ آن 300 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و پنبه وزیره و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی کوچک از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 34 تن. آب آن از قنات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

رحمت آباد. [رَم َ] (اِخ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 386 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی کوچک از دهستان خانکوک بخش حومه ٔ شهرستان فردوس. سکنه ٔ آن 30 تن. محصول آن غلات و میوه و زیره و زعفران و پنبه و ابریشم. آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. سکنه ٔ آن 45 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان کشکوئیه ٔ شهرستان رفسنجان. سکنه ٔ آن 150 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و پسته وپنبه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از بخش زرند شهرستان ساوه. سکنه ٔ آن 648 تن.آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و چغندر قند و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان عربستان بخش مرکزی شهرستان گلپایگان. سکنه ٔآن 1514 تن. محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات. آب آن ازچشمه و قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان. سکنه ٔ آن 58 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش رودبار شهرستان رشت در خاور سفیدرود. محصول عمده ٔ آن غلات و زیتون و ذغال چوب.آبادی آن 53 تا. جمعیت دهستان در حدود 18 هزار تن. مرکز دهستان قریه ٔ تنکابن و قراء مهم آن کلشتر، نصفی و شیرکوه می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

رحمت آباد.[رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان خدابنده لو بخش قیدارشهرستان زنجان. سکنه ٔ آن 126 تن. آب آن از رودخانه ٔخررود. محصول عمده ٔ آن غلات. صنایع دستی آنجا قالیچه و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان بخش ابهررود شهرستان زنجان. سکنه ٔ آن 540 تن. آب آن از قنات و رودخانه. محصول عمده ٔ آن غلات و انگور و صیفی. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی ازدهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان. سکنه ٔ آن 350 تن. آب آن از رودخانه. محصول عمده ٔ آن غلات و توتون و سیگار و لبنیات، بویژه پنیر. صنایع دستی آنجا نجاری و آهنگری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان. سکنه ٔ آن 330 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات دیمی و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار. سکنه ٔ آن 210 تن. آب آن از چشمه. محصول عمده ٔ آن لبنیات و غلات. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان سلگی شهرستان نهاوند. سکنه ٔ آن 80تن. آب آن از چشمه. محصول عمده ٔ آن غلات و توتون و حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان بالا گریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 520 تن. آب آن از چشمه ٔ قلعه نصیر. محصول عمده ٔ آن غلات و ذرت و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم. سکنه ٔ آن 691 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و خرما و مرکبات و برنج می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان یوسف وند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 120 تن. آب آن از رودخانه ٔ کهمان. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنه ٔ آن 580 تن. آب آن از رودک. محصول عمده ٔ آن غلات و برنج و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان کمین بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنه ٔ آن 145 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان چنار بخش مرکزی شهرستان آباده. سکنه ٔ آن 8 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنه ٔ آن 65 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فسا. سکنه ٔ آن 90 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و سبزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان خسویه ٔ بخش داراب شهرستان فسا. سکنه ٔ آن 122 تن.آب آن از رودخانه ٔ محلی. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و خرما و تنباکو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ باختری شهرستان رفسنجان. سکنه ٔ آن 800 تن. آب آن از قنات. محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات و پسته وپنبه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

رحمت آباد. [رَ م َ] (اِخ) دهی از دهستان خانکوک بخش حومه ٔ شهرستان فردوس. سکنه ٔ آن 54 تن. آب آن ازقنات و شور است و قابل آشامیدن نیست. محصول آن غلات وپنبه و ارزن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری