معنی رجعت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رجعت کردن. [رِ ع َ ک َ دَ] (مص مرکب) مراجعت کردن. بازگشتن و واپس آمدن. (ناظم الاطباء). عودت کردن. برگشتن. بازگشتن. مراجعت کردن. معاودت کردن. بازپس آمدن: و لشکرهای جهان بر وی [شاپور] جمع شدند و رجعت کرد و طیسبون از للیانوس بازستد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 71). || (اصطلاح نجوم) بازگشتن کوکب از سیر طبیعی خود:
وگر رخصه یابد ز تو هست ممکن
که خورشید رجعت کند هم به خاور.
خاقانی.
و رجوع به رجعت شود.
|| بازگشتن امام پس از غیبت. رجوع به رجعت شود. || بازگشتن بسوی دنیا پس از مرگ:
همخانه شوی به مهد عیسی
رجعت کنی از اشارت جم.
خاقانی.
و رجوع به رجعت شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

مراجعت کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر