معنی رتق و فتق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
رتق و فتق. [رَ ق ُ ف َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) بستن و گشادن. (از صراح اللغه) (از بحر الجواهر) (غیاث اللغات) (آنندراج). بند و گشاد. بند و گشای. برآی ودرآی. بست و گشاد. درایی و دوزایی. بگیر و ببند. بستن و باز کردن. درانه و دوزانه. (یادداشت مرحوم دهخدا). بند و بست کارها. تمشیت کارها. (ناظم الاطباء).
- رتق و فتق امور، حل و عقد کارها. اداره کردن امور.
بستن و گشادن، بگیر و ببند، بند و بست کارها، حل و عقد کارها، اداره کردن امور
رَتق وَ فَتق، بستن و گشودن- انجام دادن کارها و حل وعقد امور