معنی ربیعی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ربیعی.[رَ] (ص نسبی) منسوب به ربیع. بهاری:
پالوده ٔ راوق ربیعی
خاک قدم تو از مطیعی.
نظامی.
- قصیده ٔ ربیعی، قصیده ای که در آن وصف بهار کنند. بهاریه.
فرهنگ عمید
بهاری،
فرهنگ فارسی هوشیار
بهاری، خانه ی بهاری بهارمان (صفت) منسوب به ربیع بهاری قصیده ربیعی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.