معنی ربوب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ربوب. [رُ] (ع اِ) ج ِ رُب ّ. (ناظم الاطباء). ج ِ رُب، شیره ٔ سطبر از هر ثمر بعدِ فشاردن آن. (آنندراج). رجوع به رُب شود. || ج ِ رَب ّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رَب شود.

ربوب. [رَ] (ع اِ) پسر زن مرد از شوهر دیگر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || شوهر مادر. (از اقرب الموارد).

فرهنگ معین

(رُ) [ع.] (اِ.) جِ رب.

حل جدول

ایزدان

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ ناپسری، گله ی گاو پدرام (تک: رب) جبه ها شیره ها (اسم) خداوند صاحب مالک، مخدوم، خدا پروردگار جمع ارباب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر