معنی رای زنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رای زنی. [زَ] (حامص مرکب) عمل رای زن. مشاوره. مشورت. شور. رای زدن. استشاره. || شغل مستشاری سفارت یا سفارت کبری.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.