معنی ران فشاردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ران فشاردن. [ف َ / ف ِ دَ] (مص مرکب) ران افشردن. ران فشردن. کنایه از برانگیختن و تیز کردن اسب:
یکی [یک تیر] در کمان راند و بفشارد ران
نظاره بگردش سپاه گران.
فردوسی.
و رجوع به ران افشردن و ران فشردن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر