معنی رانده و مانده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
رانده و مانده. [دَ / دِ وُ دَ / دِ] (ترکیب عطفی، ص مرکب) کنایه از شخص بدبخت وامانده.
- امثال:
- رانده و مانده ٔ هفتاد و دو ملت، از همه جا رانده ومانده. (یادداشت مؤلف).
از اینجا رانده از آنجا مانده.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.