معنی راست کرداری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

راست کرداری. [ک ِ] (حامص مرکب) عمل راست کردار. درستکاری. صحت عمل. راستکار بودن:
چون در او بود راست کرداری
خواب او گشت قفل بیداری.
اوحدی.
و رجوع به راست کردار شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

عمل راست کردار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر