معنی رابض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

رابض. [ب ِ] (ع ص) قلعه دار. (از آنندراج). || مقیم و ساکن و منه: لا تبعثوا الرابضین، ای الترک و الحبشه. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (شرح قاموس). و رجوع به رابضان شود.

فرهنگ معین

(بِ) [ع.] (اِ.) شیر درنده.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) شیر درنده ‎ شیردرنده، دزدار دژدار ‎- 3 بیمار بستری

فرهنگ فارسی آزاد

رابِض، پناه برنده و مأوی گزیننده- اقامت کننده- شیر درنده- مریض

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر