معنی ذیالة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ذیاله. [ذَی ْ یا ل َ] (ع ص) تأنیث ذیال. || سوزن با رشته. (دستور الاخوان قاضی خان محمد دهار).

ذیاله. [ذَ ل َ] (اِخ) خلاتی باشد از خلاه حره میان نخل و خیبر، بنو ثعلبه را:
الا ان سلمی مغزل بذیاله
خدول تراعی شادناً غیر توأم
متی تستتره من منام تمامه
لترضعه تبغم الیه و یبغم
هی الام ذات الوداو یستزیدها
من الود والرئمان بالانف و الفم.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر