معنی ذکر کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ذکر کردن. [ذِ ک َ دَ] (مص مرکب) گفتن. یاد کردن. نام بردن. تذکار:
خورشید رخ ترا کند ذکر
هر ذرّه اگر شود زبانی.
عطار.
|| گفتن ذکر.تسبیح. تهلیل:
خوردن برای زیستن و ذکر کردن است
تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است.
سعدی.

فرهنگ معین

یاد کردن، نام بردن، بیان کردن، تسبیح گفتن، تهلیل. [خوانش: (ذِ. کَ دَ) [ع - فا.] (مص م.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

یادکردن

کلمات بیگانه به فارسی

یاد کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) یاد کردن نام بردن، بیان کردن، تسبیح گفتن تهلیل ذکر گفتن. نام بردن یاد کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر