معنی دیوخوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دیوخوی. [وْ] (ص مرکب) دیوخو. دیوخصلت. آنکه دارای خلق دیوان است:
که گوید بمهراج از روی کین
ز بیغاره کای دیوخوی لعین.
اسدی.
|| (اِ مرکب) خوی دیو. خلق دیوان.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.