معنی دیوثی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دیوثی. [دَی ْ یو] (حامص) حالت و عمل دیوث. بی غیرتی درباره ٔ زن خویش و حریف دادن وی. (ناظم الاطباء). قرمساقی. قیادت. زن بمزدی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌رشکی، بی‌غیرتی، جاکشی، زن‌بمزدی، قرمساقی، قوادی،
(متضاد) غیرتمندی

فرهنگ فارسی هوشیار

بی غیرتی، بی غیرتی درباره زن خویش و حریف دادن وی، قرمساقی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر