معنی دید و وادید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دید و وادید. [دی دُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) دید و بازدید. بملاقات یکدیگر رفتن:
عید نوروز مبارک را بود عین الکمال
دید و وادیدی که آئین و شعار مردم است.
صائب.
رجوع به دید و بازدید شود. || دید و وید. رجوع به دید و وید شود. دید و وادید کردن. دید و ویدکردن، در تداول عامه، همه تن یکدیگر را مجروح کردن.سخت از هرجا مجروح کردن. سخت کوفتن و چندین جریحه دار ساختن. با دست و با دندان جویدن تن زنده ای را. دریدن و پاره پاره کردن با چنگال و دندان و ناخن اندام کسی را یا حیوانی را. بچه های یکدیگر را دید و وادید کرده اند. سگها یکدیگر را دید و وادید کرده اند. (یادداشت مؤلف).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر