معنی دیبدار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دیبدار. (اِ مرکب) دیودار. درختی است که آن را شجرهاﷲ و شجرهالجن خوانند و آن صنوبرهندی است و آن را دیودار نیز گویند چه در فارسی بای ابجد و واو بهم تبدیل می یابند. (برهان) (آنندراج). صنوبر هندی. (ناظم الاطباء). و رجوع به دیودار شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) نوعی است از تیره مخروطیان شبیه سرو دارای چوبی چرب و تند بو و برگهای ساده و پهن چوب آن بمصرف دکل کشتی میرسد، درختی است مانند کاج و شیره ای دارد که سابقا بمصرف علاج لقوه میرسید صنوبر هندی شجره الجن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر