معنی دکتری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دکتری. [دُ ت ُ] (حامص) دکتر بودن. اجتهاد. دکترا. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به دکتر شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

اجتهاد، پزشکی، طبابت

فرهنگ فارسی هوشیار

دکتر بودن اجتهاد دکترا.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر