معنی دوشاب دل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دوشاب دل. [دِ] (ص مرکب) آنکه هر لحظه چیزی خواهش کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج):
عیش خود را تلخ سازد عاشق دوشاب دل
خوش نیاید این شکرشیرینی از خسرو مرا.
خان خالص (از آنندراج).
گهی می چنگ می خواهد گهی عود
بلی انگور هم دوشاب دل بود.
سلیم (از آنندراج).
|| خلیق و چسبان. (از آنندراج).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر