معنی دوست داشته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دوست داشته. [ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) معشوق. (منتهی الارب). محبوب. (دهار). دلپذیر و مطبوع. (یادداشت مؤلف) [: از غذاها وداروها] آنچه گرمیش و تری معتدل است... و سودمندو دوست داشته. (التفهیم). رجوع به دوست داشتن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر