معنی دوستی ورزیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دوستی ورزیدن. [وَ دَ] (مص مرکب) دوستی کردن. دوستی نمودن. محبت ورزیدن. مهربانی کردن. (یادداشت مؤلف):
مهربانی و دوستی ورزد
تا ترا مکنتی و دسترسی است.
سعدی.
رجوع به دوستی کردن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر