معنی دوره گرد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دوره گرد. [دَ / دُو رَ / رِ گ َ] (نف مرکب) سیار. متحرک. (یادداشت مؤلف). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره. || (اصطلاح عامیانه) طواف. دستفروش. (یادداشت مؤلف). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. کسبه ٔ دوره گرد. قبا ارخالقی دوره گرد. || آنکه به همه جای رود و وقار ندارد. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ عمید

کاسب و پیشه‌ور که در کوچه و خیابان گردش کند و کالای خود را به فروش برساند،

فرهنگ فارسی هوشیار

پارسی است گذر گرد خیابانگرد ولگرد (صفت) کسی که در کوچه و خیابانها حرکت کند و اجناس مستعمل را خرید و فروش نماید

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر