معنی دهن کجی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
دهن کجی. [دَ هََ ک َ] (حامص مرکب) لوچه پیچک. عملی که کودکان کنند استهزاء کسی را با کج کردن دهان و بعض پاره های روی. ادا. شکلک. عمل والوچانیدن کسی را. دهان و خطهای روی را بر کسی کج کردن به نشانه ٔ اینکه تو بدین صورت و شکلی. (یادداشت مؤلف).
- دهن کجی کردن به کسی، خود را به طور استهزا شبیه او نمودن. شبیه او ساختن. شکلک او را در آوردن. (یادداشت مؤلف).
- || عکس العمل مخالف نشان دادن کسی را؛ به رغم میل و خواست کسانی یا کسی رفتار کردن.
کجکردن دهان،
[مجاز] مخالفت با کسی،
[مجاز] خلاف میل کسی رفتار کردن ازروی لجبازی،
عملی که کودکان کنند، استهزاء، کسی را با کج کردن دهان و اداء شکلک، و غیره مسخره کند
نیشو، نیقو