معنی دندان پزشکی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
دندان پزشکی. [دَ پ ِ زِ] (حامص مرکب) عمل و شغل دندان پزشک. طبابت دندان. فن و حرفه ٔ درمان بیماریهای دندان و بافتهای وابسته به آنها و حفظ سلامت آنها، و سابقه ٔ آن بسیار قدیم است. نوشته های مصری از قرن 18 ق. م. مشتمل بر دستوراتی برای درمان دندان درد و تورم لثه است. کشیدن دندان در قرن 7 ق.م. در آسیای صغیر معمول بود. در قرون وسطی ظاهراً ابوالقاسم زهراوی (قرن 10 م.) یگانه کسی بوده است که جراحی دندان را مورد توجه قرار داده است و نظریات و اسبابهایی بجا گذاشته که نسبت به زمان وی بسیار مترقی بوده است. از این که بگذریم دندانپزشکی بوسیله ٔ دلاکان و بعضی از طراران مدعی این فن اجرا می شد. پدر دندان پزشکی نوین پیر فوشار (1678- 1761 م.) است. از جراحان و پزشکانی که در پیشرفت این فن مؤثر بوده اند آ. پاره، ج. هانتر، گ. و. بلک (1836- 1915م.)، و چ. ا. هریس را میتوان نام برد. استفاده از وسایلی مانند اشعه ٔ ایکس، بیحسی موضعی، ساختن دندانهای مصنوعی، ماشینهای مته ای، و طرق پر کردن و پوشاندن دندانها سبب پیشرفت در این فن بوده است. در نتیجه ٔ ترقیات حاصله دندانپزشکی فن و حرفه ای جدا از پزشکی شده است و دانشکده ها و مدارسی برای تعلیم آن تأسیس گردیده. نخستین مدرسه ٔ مربوط به این فن در جهان در 1845 م. در بالتیمور امریکا تأسیس شد. در ایران تا سال 1290 هَ. ش. که قانون طبابت اشتغال به دندانسازی را موکول به تحصیل اجازه از وزارت معارف کرد دندانسازی تابعقاعده و قانون نبود. در سال تحصیلی 1309- 1310 هَ. ش.) مدرسه ٔ عالی دندانسازی، وابسته به مدرسه ٔ عالی طب، در تهران دایر شد. با تأسیس و توسعه ٔ دانشگاه، در دانشکده ٔ پزشکی شعبه ٔ دندانپزشکی نیز توسعه یافت. در شهریور 1318 هَ. ش. ایجاد دوره ٔ دکتری در این رشته به تصویب شورای دانشگاه رسید. از اول مهرماه 1335 هَ. ش. شعبه ٔ مذکور بصورت دانشکده ای مستقل (دانشکده ٔ دندانپزشکی) اداره می شود. (از دایرهالمعارف فارسی). || (اِ مرکب) جا و محل دندان پزشک. (یادداشت مؤلف). محکمه ٔ دندان پزشک. مطب طبیب دندان.
(حامص.) عمل و شغل دندان پزشک، طبابت دندان، (اِمر.) مطّب دندان پزشک. [خوانش: (~. ~.)]
شغل و عمل دندانپزشک،
عمل و شغل دندان پزشک طبابت دندان، (اسم) محکمه دندان پزشک.