معنی دندانه دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دندانه دار. [دَ دا ن َ / ن ِ] (نف مرکب) دندانه دارنده. مضرس. هر چیز که دارای دندانه ها باشد. (ناظم الاطباء). ذوالتضاریس. (یادداشت مؤلف):
چون کنار شمع بینی ساق من دندانه دار
ساق من خایید گویی بند دندان خای من.
خاقانی.
خنجر او ساخته دندان نثار
خوش نبود خنجر دندانه دار.
نظامی.
مشرف الاوراق، با برگ های دندانه دار. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ عمید

آنچه دارای دندانه باشد، مانند اره،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر