معنی دم جنبانک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
دم جنبانک. [دُ جُم ْ ن َ] (اِ مرکب) صفراغون. طرغلودیس. دم به آب زنک. خاطف ظله. رفراف. دم تک. عصفورالشوک. (یادداشت مؤلف). پرنده ای است کوچک از راسته ٔ سبکبالان جزو گروه دندانی نوکان، خاکستری رنگ به اندازه ٔ گنجشک که غالباً در کنار آب نشیند و دم خود را حرکت دهد. دمتک. دمسنجه. طرغلودیس. عصفورالشوک.
(دُ. جُ نَ) (اِمر.) پرنده ای است کوچک از راسته سبک بالان جزو گروه دندانی نوکان، خاکستری رنگ به اندازه گنجشک که غالباً در کنار آب می نشیند و دم خود را تکان می دهد. دمتک و دمسنجد و طرغلودیس و عصفورالشوک نیز گویند.
پرندۀ کوچک خاکستریرنگ و بهاندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب مینشیند و پشه و مگس صید میکند و غالباً دم خود را تکان میدهد، دمبشکنک، دمتک، دمسنجه، دمسیجه، دمسیچه، سریچه، سیسالنگ، کراک، آبدارک،
(اسم) پرنده ایست کوچک از راسته سبکبالان جزو گروه دندانی نوکان خاکستری رنگ به اندازه گنجشک که غالبا در کنار آب نشیند و دم خود را حرکت دهد دمتک دمسنجه طرغلودبس عصفور الشوک.