معنی دمیاطی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دمیاطی. [دِم ْ] (ص نسبی) منسوب به دمیاط که شهری است به مصر. || (اِ) نوعی از جامه ٔ لطیف که از شهر دمیاط آرند. (آنندراج) (از غیاث) (از ناظم الاطباء).

دمیاطی. [دِم ْ] (اِخ) بکربن سهل بن اسماعیل بن نافع دمیاطی، مکنی به ابومحمد (196- 289 هَ. ق.). او راست: کتاب تفسیر قرآن. (از یادداشت مؤلف) (از اسماء المؤلفین).

دمیاطی.[دِم ْ] (اِخ) خالدبن محمدبن عبید... دمیاطی، معروف به ابن عین الغزال. از فقهای مالکی بود و از عبیداﷲبن ابی جعفر دمیاطی و جز وی روایت کرد. او از ثقات بود و به سال سیصدوسی واند درگذشت. (از لباب الانساب).

دمیاطی. [دِم ْ] (اِخ) شهاب الدین احمدبن محمدبن احمدبن عبدالغنی دمیاطی شافعی، مشهور به البنا. وی در دمیاط بدنیا آمدو در آنجا به تحصیل پرداخت و سپس به قاهره رفت و به تحصیل علوم مختلف اشتغال ورزید و بعد به حجاز رفت وسرانجام به دمیاط برگشت. او آخرین کسی است که به طریقه ٔ نقشبندیه قیام کرد. دمیاطی دوباره به حجاز رفت و در مدینه ٔ منوره درگذشت و در قبرستان بقیع بخاک سپرده شد. او راست: 1- اتحاف فضلاء البشر بالقراآت الاربعهعشر. 2- حاشیه ای بر شرح جلال الدین المحلی علی الورقات از امام الحرمین. (از معجم المطبوعات مصر ج 1 ص 885). احمدبن محمد معروف به بناء متوفی 1117 هَ. ق. محدث مصری و از ارکان طریقه ٔ نقشبندیه. اثر معروفش اِتحاف فضلاء البشر بالقراآت الاربعهعشر است. در سومین سفر حج در مدینه درگذشت. (از دایرهالمعارف فارسی).

دمیاطی. [دِم ْ] (اِخ) شیخ محمد دمیاطی شافعی، معروف به خضری. از بزرگان علمای شافعی بود. به سال 1213 هَ. ق. بدنیا آمد و به سال 1287 هَ. ق. درگذشت. دمیاطی در مدرسه ٔ طبرسیه ٔ قاهره به تحصیل پرداخت و در علوم معقول و منقول تبحری شگرف پیدا کرد و بتدریس و افاده پرداخت. او راست: 1- اصول الفقه. 2- حاشیه ٔ خضری بر شرح ابن عقیل بر ابن مالک. 3- حاشیه ٔ خضری بر شرح ملوی بر السمرقندیه (در علم بیان). 4- رساله ای در مبادی علم تفسیر. (از معجم المطبوعات مصر ج 1 ص 886).

دمیاطی. [دِم ْ] (اِخ) شیخ محمد قاضی. او راست: الدلیل التام علی مرشد الانام. (از معجم المطبوعات مصر).

دمیاطی. [دِم ْ] (اِخ) محمد افندی حمدی، معروف به نشار. از شعرا بود. او راست: ثمرات الافکار، که دیوان اشعار اوست. (از معجم المطبوعات مصر ج 1 ص 886).

دمیاطی. [دِم ْ] (اِخ) مصطفی افندی. استاد مدارس دولتی. او راست: 1- اجمال الکلام فی العرب و الاسلام. 2- التاریخ الاثری من القرآن الشریف. (از معجم المطبوعات مصر ج 1 ص 887). زرکلی مرگ وی را به سال 1359 هَ. ق. ذکر کرده است.

فرهنگ عمید

نوعی پارچۀ گران‌بها و لطیف،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری