معنی دمتریوس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دمتریوس. [دِ م ِ] (اِخ) پسر اوتیدموس که در نیمه ٔ اول قرن دوم ق. م. تاج و تخت متصرفات اسکندر کبیر را در شرق ایران غصب کرد و به تسخیر پنجاب لشکر برد و در هندوستان و افغانستان حکومت راند. (از ایران در زمان ساسانیان ص 41).

دمتریوس. [دِ م ِ] (اِخ) دمتریوس اول، ملقب به منجی. از پادشاهان سلوکی فرمانروای متصرفات یونانی در آسیا (از 162 تا 150 ق. م.). وی نواده ٔ آنتیوخوس کبیر بود.

دمتریوس. [دِ م ِ] (اِخ) دمتریوس اول، ملقب به پولیورکتس (شهرگیر) پسر آنتیگونوس اول پادشاه مقدونیه. وی کاساندر را در ترموپیلس مغلوب کرد ولی در ایپوس شکست خورد. دشمنان دمتریوس او را از سلطنت خلع کردند و راندند و وی به سلوکوس اول پناهنده شد (288 ق. م.). آنتیگونوس دوم پسر او بود. وی به سال 337 ق. م. متولد شد و در سال 295 یا 294 ق. م. به سلطنت جلوس کرد و به سال 283 ق. م. درگذشت. (از دایرهالمعارف فارسی).

دمتریوس. [دِ م ِ] (اِخ) دوم، از پادشاهان سلوکی ملقب به فاتح پسر دمتریوس اول، پادشاه متصرفات یونانی در آسیا (از 146 تا 125 ق. م.).

دمتریوس. [دِ م ِ] (اِخ) دوم، پادشاه مقدونیه (239 تا 229 ق. م.). پسر آنتیگونوس دوم. دوره ٔ سلطنتش قرین با آشفتگیهای جنگ و مهاجمات (بیشتر بر سر تصرف ایپروس) بود. اتحادیه های آیتولیایی و آخایایی بر ضد او متحد شدند و مغلوبش کردند. پسرش فیلیپ پنجم وارث او گردید. (دایرهالمعارف فارسی).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر