معنی دل درد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دل درد. [دِ دَ] (اِ مرکب) درد دل. درد شکم. شکم درد. قُداد. مَغص. || شکایت. غم و اندوه.
فرهنگ عمید
دردی که در معده یا رودهها پیدا شود، درد شکم،
فرهنگ فارسی هوشیار
درد دل، آنکه مبتلی به شکم درد مزمن است
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.