معنی دل آویخته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دل آویخته. [دِ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) دلبسته. دلبستگی یافته. علاقه پیدا کرده. || عاشق:
بر دل آویختگان عرصه ٔ عالم تنگست
کان که جائی به گل افتاد دگر جا نرود.
سعدی.
چنان معلوم می شود که دل آویخته و آشفته است... پسر دانست که دل آویخته ٔ اوست. (گلستان سعدی).

فرهنگ فارسی هوشیار

علاقه پیدا کرده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر