معنی دف زن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دف زن. [دَ زَ] (نف مرکب) دف زننده. دف کوبنده. نوازنده ٔ دف. آنکه از دف طبق اصول آوا برآورد. دفاف. صناج. (دهار):
یا رب ستدی ملک ز دست چو منی
دادی به مخنثی نه مردی نه زنی
از گردش روزگارمعلومم شد
پیش تو چه دف زنی چه شمشیرزنی.
(منسوب به لطفعلی خان زند).
و رجوع به دف شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) نوازنده دف آنکه دف را طبق اصول به صدا درآورد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر