معنی دست پیچی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دست پیچی. [دَ] (حامص مرکب) مشت زدن. (ناظم الاطباء). پنجه کردن با کسی تازور و قوت او معلوم شود. (از آنندراج):
کنم دست پیچی به سنجابیان
زنم سکه بر سیم سقلابیان.
نظامی (از آنندراج).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.