معنی دست پیش آوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دست پیش آوردن. [دَوَ دَ] (مص مرکب) دست زدن. شروع کردن:
که این نامه را دست پیش آورم
ز دفتر بگفتار خویش آورم.
فردوسی.
|| دست پیش کسی آوردن، کنایه از دریوزه و گدائی کردن. (آنندراج). دست پیش کردن. دست کشی کردن. به علامت سؤال وخواهش و کدیه دست برابر کسی دراز کردن:
از آن تهی است کف آرزو گدای ترا
که دست پیش تو نتواند از حیا آورد.
محمدقلی میلی (ازآنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

شروع کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر