معنی دریای اخضر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دریای اخضر. [دَرْ ی ِ اَ ض َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) دریای سبز. دریای سبزرنگ. || (اِ مرکب) کنایه از آسمان است. (برهان):
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستندغرق نعمت حاجی قوام ما.
حافظ.
- موج دریای اخضر تیغ، حرکت سریع شمشیر بران و آبدار:
کوه را چون سفینه بشکافد
موج دریای اخضرتیغش.
خاقانی.

دریای اخضر. [دَرْ ی ِ اَ ض َ] (اِخ) دریای سبز. نام دریائی است. (برهان). نام دریایی از هفت دریا که هر یکی شاخی از بحرالمحیط است. (غیاث) (آنندراج). اقیانوس هند. (ناظم الاطباء). جغرافیون عرب این نام را اکثر به محیط کبیر و گاه به دریای سفید (مدیترانه) داده اند. رجوع به اخضر و بحرالاخضر و دریای سبز و دریای محیط در ردیفهای خود شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

دریای سبز گواژ آسمان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر