معنی دروا گردیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دروا گردیدن. [دَرْ گ َ دی دَ] (مص مرکب) دروا شدن. برپا گردیدن. بپا خاستن: شَظی ̍؛ دروا گردیدن هر دو دست و پای مرده. (از منتهی الارب). رجوع به دروا شدن شود. || پراکنده شدن: امشاخ، پراکنده و دروا گردیدن ابر از هوا. (از منتهی الارب).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر