معنی درهوا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

درهوا. [دَ هََ] (ص مرکب) آویخته و معلق. (ناظم الاطباء). اندروا.
- در هوا شدن، معلق شدن. آویخته شدن. (ناظم الاطباء).
- پادرهوا، بدون استواری و استحکام.
- || بدون تعقل و تفکر. (ناظم الاطباء). و رجوع به این ترکیبات ذیل هوا شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

آویخته و معلق

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر