معنی درهم گردیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
درهم گردیدن. [دَ هََ گ َ دی دَ] (مص مرکب) درهم شدن. شوریده و مختلط گشتن: الیهجاج، درهم گردیدن کار. (از منتهی الارب).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.