درند در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
درند. [دَ رَ] (اِ) شکل و صورت و شمایل. (جهانگیری). شکل و شمایل و صورت. (برهان) (آنندراج). || مانند و سان، چنانکه گویند: فلک درند؛ یعنی فلک سان و فلک مانند. (برهان) (آنندراج). مثل و مانند و سان و مشابهت. || رسم و طرز و روش. (ناظم الاطباء).
درند. [دُ رُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان بهاباد بخش بافق شهرستان یزد واقع در 72 هزارگزی شمال باختری بافق و 13 هزارگزی راه بهاباد به جزستان. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



