معنی درمق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

درمق. [دَ م َ] (ع اِ) آرد نیک سفید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به درمک شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

آرد سپید

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر