معنی درشت خو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
درشت خو. [دُ رُ] (ص مرکب) درشت خوی. تندخوی. کژ خلق. فَظّ. (یادداشت مرحوم دهخدا): مَلِک ما درشت خوست. (کلیله و دمنه). جعثل، دفزک درشتخوو کلان شکم. (منتهی الارب). و رجوع به درشتخوی شود.
فرهنگ معین
(~.) (ص مر.) تندخوی، بدخلق.
فرهنگ عمید
تندخو، بدخو، بدخلق،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.