معنی درشتناک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

درشتناک. [دُ رُ] (ص مرکب) با درشتی. ناهموار. دشوار گذار. سنگلاخ. صعب العبور. وعر:
ببرم این درشتناک بادیه
که گم شود خرد در انتهای او.
منوچهری.

مترادف و متضاد زبان فارسی

سنگلاخ، صعب‌العبور، ناهموار

فرهنگ فارسی هوشیار

ناهموار، سنگلاخ (صفت) سنگلاخ صعب العبور: بادیه درشتناک.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر