معنی دردی آشام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دردی آشام. [دُ] (نف مرکب) دردی آشامنده. آشامنده ٔ دردی. دردآشام. دردنوش. دردی نوش:
برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز.
حافظ.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر