معنی دردآشنا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دردآشنا. [دَ ش ْ / ش ِ] (ص مرکب) آشنا و مأنوس با درد. معتاد به درد و رنج. (ناظم الاطباء). واقف و آگاه به سختی و شدت و ناملایم:
سخت می ترسم چو برگ لاله گردد داغدار
گوش گل از ناله ٔ دردآشنای بلبلان.
صائب (از آنندراج).

فرهنگ عمید

کسی که به درد و رنج خو گرفته باشد و به درد و رنج کس دیگر پی ببرد، دردمند: سخت می‌ترسم چو برگ لاله گردد داغ‌دار / گوش گل از نالهٴ درد‌آشنای بلبلان (صائب: لغت‌نامه: دردآشنا)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر