معنی دربا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دربا. [دُ رُب ْ با] (اِخ) ناحیه ای است در سواد عراق در شرق بغداد و نزدیک آن. (از معجم البلدان). و رجوع به درتا و درنا شود.

دربا. [دَ] (نف مرکب، اِ مرکب) دربای. دروایست و ضروری و مایحتاج. (برهان). چیزی را گویند که به آن احتیاج باشد وآنرا دربایست نیز گویند. (جهانگیری). ضروریات. لوازم. ناگزیر. ناگذران. بایسته. و رجوع به دربای شود.
- درباتر؛ لازم تر. الزم. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

(دَ) نک دربایست.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر