معنی دراز آمدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دراز آمدن. [دِ م َ دَ] (مص مرکب) دراز شدن. طولانی گشتن. طویل شدن.
- دراز آمدن سخن، طولانی شدن آن:
بیا و گونه ٔ زردم ببین و نقش بخوان
که گر حدیث نویسم سخن دراز آید.
سعدی.
فرهنگ فارسی هوشیار
طولانی گشتن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.