معنی دج کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دج کردن. [دَ ک َدَ] (مص مرکب) مهر کردن توده ٔ خرمن. با دج نشانها بر توده ٔ غله ٔ نهادن تا چون از آن چیزی بردارند فروریختگی نشان نشانه ٔ برداشتگی باشد. رجوع به دج شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
مهر کردن، توده خرمن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.