معنی دبابة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دبابه. [دَ ب ِ / ب َ] (ع اِ) از آلات جنگ است و آن ازپوست و چوب باشد و مردان را در آن درآورند و در بن قلعه فرستند تا درون آن بوند و در آن قلعه نقب زنند. (منتهی الارب) (آنندراج). صندوق که در حصار نهند برای نقب. (مهذب الاسماء). خرک. و خرک از آلات محاصره بوده است بشکل خانه (اطاق) با صورت خرپشته از چوب ساخته و در چرم گرفته و رخنه کردن باره و دیوار قلعه را بکار بوده است و اسیران زیر خرک رانده میشدند و آنرا بباره می پیوستند. رجوع به خرک در ترجمه ٔ سیره ٔ جلال الدین چ ناصح ص 73 شود. || تانک (در تداول مردم امروز تازی زبان). || اصطلاحی است در شطرنج. رجوع به شطرنج ذوات الحصون در نفائس الفنون شود.

دبابه. [دَب ْ با ب َ] (ع ص) نرم راه رونده. (منتهی الارب). || اورام دبابه، ورمها که از وی قیح و ریم رود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر