معنی داو کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
داو کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) داو یافتن. بمراد رسیدن. بمراد نقش نشستن.
فرهنگ فارسی هوشیار
بمراد رسیدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.