معنی دانا گردیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دانا گردیدن. [گ َ دَ] (مص مرکب) دانا شدن. عالم و خردمند گردیدن. دانشمند شدن. طَبْن. طَبانه. طبانیه. طبونه. (منتهی الارب): سرس، دانا و هوشیار گردیدن سپس نادانی. (منتهی الارب).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.