معنی دامن آلوده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دامن آلوده. [م َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) که دامن آلوده دارد. که دامنش بچیزی چون خون یا پلیدی و نظایر آن آغشته شده. || تردامن. فاسق. فاجر. آلوده دامن. دامن آلود. دامن سیاه. مقابل خشک دامن و پاکدامن:
دامن آلوده اگر خود همه حکمت گوید
بسخن گفتن زیباش بدان به نشوند.
سعدی.
چرا دامن آلوده را حد زنم
چو خود را شناسم که تردامنم.
سعدی.
یکی زجر کردش که تبت یداک
مرو دامن آلوده در جای پاک.
سعدی.

فرهنگ عمید

شخص بدکار و بدنام، آلوده‌دامن، تردامن: چرا دامن‌آلوده را حد زنم / چو در خود شناسم که تردامنم (سعدی۱: ۱۷۰)،

فرهنگ فارسی هوشیار

فاسق و فاجر، گنهکار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر