معنی دارین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

دارین. (اِخ) دهی از دهستان خواشید. بخش ششتمدشهرستان سبزوار که در 32 هزارگزی باختر ششتمد و 6هزارگزی باختر راه شوسه سبزوار به کاشمر واقع است. کوهستانی، معتدل و دارای 676 تن سکنه است آب مشروب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است راه مالرو دارد. این ده را در اصطلاح محلی فیده سرا نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

دارین. (اِخ) اسکله ای است در بحرین که از هندوستان مشک به آنجا آورند و کسی را که اهل دارین باشد. «داری » میخوانند. (معجم البلدان).

دارین. (اِخ) ربض دارین در شهر حلب بر دروازه ٔ انطاکیه قرار دارد. (معجم البلدان). رجوع به ربض الدارین شود.

فرهنگ عمید

دنیا و آخرت،

فرهنگ فارسی هوشیار

دو سرای این جهان و دیگر جهان (اسم) دنیا و آخرت. در عربی در حالت نصبی و جری استعمال میشود ولی در فارسی مراعات این عمل نمیکنند.

فرهنگ فارسی آزاد

دارًین، دنیا و آخرت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر